( لئونارد کوهن )
بامن بمان، اندکی بیشتر بامن بمان، ای سایه ی گریزان آرامشم، بانوی من، تو آن تشنگی هستی، که عطش را فرو می نشاند، کدام آغوش می تواند، چون آغوش تو باشد🌹
بامن بمان، اندکی بیشتر بامن بمان، ای سایه ی گریزان آرامشم، بانوی من، تو آن تشنگی هستی، که عطش را فرو می نشاند، کدام آغوش می تواند، چون آغوش تو باشد🌹
ابتدای جهان بود تو را دیدم🍁🍂 سلام اختراع نشده بود🍁🍂 دست دادن اختراع نشده بود🍁🍂 نگاه لرزان اختراع نشده بود🍁🍂 در آغوش کشیدن بوسیدن اختراع نشده بود 🍁🍂 "خواهش میکنم بمان" اختراع نشده بود🍁🍂 ماندن اختراع نشده بود🍁🍂 "میروم برمیگردم" اختراع نشده بود🍁🍂 برگشتن اختراع نشده بود🍁🍂 هیچ اختراع نشده بود🍁🍂 تنهایی تنهایی "تنهایی" اولین چیزی بود که اختراع شد🍁🍂 تنهایی "تنهایی" را من اختراع کردم !
چو گلدان خالی، لبِ پنجره
پُر از خاطراتِ ترک خوردهایم 🍂
دل بود ولی چه سود
اگر عشق نبود ؟ 🍂🍁
مرا عاشق چنان باید که هر باری که برخیزد♥ قیامت های پرآتش ز هر سویی بر انگیزد♥ دلی خواهیم چون دوزخ که دوزخ را فرو سوزد♥ دو صد دریا بشوراند ز موج بحر نپرهیزد♥ ملکها را چه مندیلی به دست خویش درپیچد♥ چراغ لایزالی را چو قندیلی درآویزد♥ چو شیری سوی جنگ آید دل او چون نهنگ آید♥ به جز خود هیچ نگذارد و با خود نیز بستیزد♥ چو هفت صد پرده دل را به نور خود بدراند♥ ز عرشش این ندا آید بنامیزد ♥ چو او از هفتمین دریا به کوه قاف رو آرد♥ از آن دریا چه گوهرها کنار خاک درریزد♥
نابینائی در شبِ تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی میرفت. فضولی به وی رسید و گفت:
ای نادان! روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلانِ بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.✨
بعد از تو مگه دوباره میشه با این زندگی سر کرد♥ خستگی های تن رو مگه میشه بی تو بدر کرد♥ از تو تا غروب تو خونه تنها میشینم♥ تا شب بتونم دوباره تورو ببینم♥ بیا برای امشب ستاره هارو باز خبر کن♥ بیا هوای صبح رو تو از همیشه تازه تر کن♥ روزای برفی می تونه آفتابی باشه♥ عشق هرجا که هست نور زندگی باهاشه♥ تو هرغروب برای خونم مثل چراغی♥ بی سبزه و گل تو پراز هوای باغی♥ میای می تونم سر روی شونه هات بزارم♥ بگیر دستمو تا تورو کم نیارم♥
یه خیابون دوتا عاشق یه هوای شاعرانه ی قشنگو نمه بارون♥ بزنه شلق شلق رو گونه هامون♥ بپیچه تو گوشه کوچه خنده هامون♥ برسه به گوشه آسمون صدامون♥ چه قشنگه که بگیری دستمو نگاهم کنی و یهویی یواشکی صدام کنی ونفسم بشی و من برات بمیرم♥ بپرم دوباره دستاتو بگیرم بگم عاشقه توام عزیزترینم♥ چشات مستو لبات خندون دلت پاکه مثه بارون♥ ببین لیلی کنار تو چه آرومه دله مجنون♥ حالا من عاشقم یا تو میبندی چشماتو میگی فقط با تو قشنگه دنیا♥ قدم بزن با من تو نمه نمه بارون که مثله ما عاشق نمیشه پیدا♥
به باد حادثه
بالم اگر شکست
چه باک !
خوشا
پریدن با این
شکسته بالیها! 🦋
صبحِ بی تو ، رنگِ بعد از ظهر یک آدینه دارد🌹
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد🌹
بی تو میگویند تعطیل است کارِ عشق بازی🌹
عشق ، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد🌹
همه صداها آهنگ بود ، همه حرفها ترانه 🎧🎤
باغم بهارم باش🌸🌸
موجم کنارم باش️🌼🌼
هر دم این بانگ ، بر آرم از دل
وای! این شب چقدر تاریک است✨ 🌙
🥀 نسیم خنکی
که موهایت را تکان می دهد
صدای من است
بارها از تو می گذرد و
تو او را نخواهی شناخت ! 🥀
مثل یک رنگین کمون هفت رنگ♥ سرگذشتِ زندگیمون رنگ رنگ♥ ای صمیمی ای قدیمی هم قطار♥ در دلِ شب شبنمِ عشقی بکار♥ شهرِ شب با مردمِ چشمک زنش♥ غصه هامو ریخته توی دامنش♥ ازدحامِ کوچه های بی کسی♥ پر شده از یک بغل دلواپسی♥ این منم دلواپس بود و نبود♥ از غم ای کاش ها چشمم کبود♥ تا به کی از آرزوهامون جدا♥ با تو هستم با تو مستم ای خدا♥ بغچه ی عشقم همیشه باز باز♥ جانمازم تشنه ی راز و نیاز♥ هم زبونی ها اگه شیرین تره♥ هم دلی از هم زبونی بهتره♥
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ،
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﻡ !
به خودم که نگاه میکنم
تکه تکه ام !